قشنگترین اشتباه

عاشق سیب و رنگ آبیم

قشنگترین اشتباه

عاشق سیب و رنگ آبیم

...

  سلام بروبچ.... 

خوبین خوشین سلامتین و اینا؟؟؟؟خوب خداروشکر 

جاتون خالی من این چند روزه کلی عبادت کردم...کلی دعا کردم...کلی زاااااااااااااار زدم(همون عر زدن خودمون)...و کلی طلب بخشش کردم از خدا...خیلی بیشتر از بقیه...میدونید چرا؟؟؟؟ 

چون من رفته بودم برای احیا و عزاداری حضرت علی...ولی چه فایده؟؟؟ 

همه داشتن گریه می کردن همه تو حال خودشون بودن اما من چی؟؟؟؟ 

من یک دقیقه نتونستم نخندم...شب اول که با الهام جون رفتم...وای چشمتون روز بد نبینه هر وقت حرف میزدم سوتی میدادم و می خندیدیم...یا داشتیم میخوردیم... کوله پشتی من هر شب درحال منفجرشدن بود و همه یه جوری نگاه می کردن...شب دوم باز با الی جون رفتم و همش مثه شب قبل داشتیم می خندیدیم...شب سوم که دیگه هیچی... 

ولی اصل خندیدن های بی اراده من فقط و فقط و فقط لهجه ی غلیظی بود که همه روضه خوان ها داشتن... 

وای نمیدونیدا که من چه چیزایی یاد گرفتم... 

نمیدونم میتونید بفهمید یا نه...یه مثال میزنم: 

اونای که حاجت دارند اونای که میخین امشبیه خدا همیدونا ببخشد ااااا حالا با هم بوگوین بک یاالله(بکن یالا

وای این یه نمونش بود که تو ذهنم بود...دیشبو بگم براتون...همه جا تاریک همه قران به سر می گرین...من می لرزیدم از خنده ی بی صدای زیاد...خدایا منو ببخش.... 

امشب همیدون باید از خدا یه چی بسونیدا بریندا...خانوماوا!!توجه کونید 

خلاصه که خیلی جالب بود این احیای ما... 

ممنون از نظراتون...

--------------------------------------------------------------------------------------------------------

 وااااااااااااای بگم بخندین...امروز هم رو مود بودم هم رو شانس... 

رفتم گوشی خریدم بعد که فاکتور زد و با یه داستان جالبی پول رو دادم پرسیدم اقا تعمیر هم دارین...بعد که گوشی قبلیو به تعمیرکار دادم گفت که مشکل نداره...فلش کرد و گوشیم با ۶تومن درست شد...حالا دوتا دوتا حال می کنم...البته چون زیاد اس میدم با گوشی جدیدم سختم میشه چون تمام لمسیه...تازه بعد رفتم رم ریدر خریدم به حساب بابا...باباهم مخشو زدم یه ان ۹۶ برداشت بعد دیدم اااااوووه هندزفریش به پلیر میخوره و قاپیدمش و چقدر هم خوب...خلاصه امروز که ۳شنبه اس من چند جا شانس اوردم

... 

سلام... 

واقعا نمیدونم چی بگم... 

فقط میتونم دروغ بگم... 

بگم وقتی رفتی گریه نکردم حتی یه قطره... 

بگم اصلا برام مهم نیست... 

بگم چقدر خوب که بدون اینکه حقیقتو بفهمم باید سعی کنم به تظاهر فراموشت... 

و اینکه بگم حالم خوبه 

حالم خوب بوده این چند روز بیتو... 

... 

هیچی... 

می خواستم شعر بنویسم پشیمون شدم... 

راستی از همتون قبول باشه... 

نظرات 5 + ارسال نظر
آلبالو پنج‌شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 19:54 http://albalooo.blogsky.com

از همه رفتن ها و دوری ها بیزارم

نوید جمعه 13 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 01:44

منم با آلبالو موافقم ، از همه رفتن ها و دوری ها بیزارم ...
راستی
عزیز فکر کنم اشتبا شد ؟! از اونجایی که بیشتر "نوید" ها اسم داداششون نیما یه، این اشتباهها میشه دوست خوبم. ( مکانیک ؟! داداشم و اذیت ؟! )

خداروشکر نوید جان...
اخه من یه لحظه فکر کردم نکنه اون تو باشی و اینا...پس شرمنده...چون اون طرف اصلا شبیه شما نیس...نمیگم کی چون میتونی بفهمی چه جور ادمیه و مطمئنم ناراحت بشی

صدای خاص سه‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 14:47 http://yek-jaye-khali.blogsky.com/

سلام خوبی؟
چرا اینقدر پریشونی...
دروغ نگو روزت باطل میشه D:
خوشحالم که نمایشگاه رفتی....
مراقب خودت باش و به هر چیزی از بالا نگاه کن و ببین آیا اینقدر مهم هست تو زندگیت که خودتو درگیرش کنی و اعصابتو به کار بگیره و همینطور جسمت رو!!!!!

ملیسا چهارشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 00:27

من این مطلب رو خوندم اون روز
یادم میاد هم که نظر کذاشتم ولی الان میبینم که نظر م نیستش ببینم تو باکش کردی ؟؟

واه واه ملی ملی جونم اخه مگه من مرض دارم که پاکش کنم؟

ema یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 09:30

گریه کنم یا نکنم
حرف بزنم یا نزنم
من از هوای عشق تو ، دل بکنم یا نکنم
با این سوال بی‌ جواب ، پناه به آینه می برم
خیره به تصویر خودم ، می پرسم از کی‌ بگذرم

یه سوی این قصه تویی‌
یه سوی این قصه منم
بسته به هم وجود ما
تو بشکنی ، من می شکنم

گریه کنم یا نکنم
حرف بزنم یا نزنم
من از هوای عشق تو ، دل بکنم یا نکنم
گریه کنم یا نکنم
حرف بزنم یا نزنم
من از هوای عشق تو ، دل بکنم یا نکنم

نه از تو می ‌شه دل برید
نه با تو می ‌شه دل سپرد
نه عاشق تو می ‌شه موند
نه فارغ از تو می ‌شه موند
هجوم بن بست رو ببین ، هم پشت سر ، هم رو به رو
راه سفر با تو کجاست
من از تو می پرسم بگو
بن بست این عشق رو ببین ، هم پشت سر ، هم رو به رو
راه سفر با تو کجاست
من از تو می پرسم بگو
گریه کنم یا نکنم
حرف بزنم یا نزنم
من از هوای عشق تو ، دل بکنم یا نکنم
تو بال بسته ی منی‌
من ، ترس پرواز تو ام
برای آزادی عشق از این قفس من چه کنم
گریه کنم یا نکنم
حرف بزنم یا نزنم
من از هوای عشق تو ، دل بکنم یا نکنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد